اندیشه مرگ و سرنوشت پس از آن، پیشینهای به بلندای زندگی بشر بر روی کره خاکی دارد، به گونهای که موضوع مرگ و زندگی در طول تاریخ همواره، انیس و همزاد تفکر بشر بوده و افکار اندیشمندان و دانشوران و پیروان مکاتب و ادیان مختلف را به خود مشغول داشته است. بشر در این چالش همیشگی یا مرگ را بهعنوان پایانی بر هستی خود دانسته، یا آن را صرفاً پایانی بر زندگی مادی و طبیعی خویش تلقی نموده است. از اینروی یکی از دلمشغولیهای همیشگی انسان، نحوه رویارویی او با مرگ خویش بوده است که حاصل این تلاش وقفهناپذیر پیدایش دیدگاهها و تولد رویکردهای متفاوت و گاه کاملاً متضاد درباره مرگ و مسائل پیرامون آن است.
مقدمه /۱۱
چیستی هستی و مرکز اگزیستانسالیستی/۱۵
حقیقت هستی و مرگ صدرایی/۵۹
اگزیستانسیالیسم ؛ معنای زندگی در اندیشه مرگ/۹۷
معنا بخشی مرگ در حکمت متعالیه /۱۵۱
پیامد های نگاه حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم به مرگ/۱۹۹
سخن آخر/۲۳۴
منابع و ماخذ/۲۳۹
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
دین
|